انتقاد از تصمیم وزارت ورزش/ سرنوشت «همگانی» و «فرهنگی» نابودی است
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۲۷۳۲۶
به گزارش خبرنگار مهر، کیومرث هاشمی وزیر ورزش و جوانان در تازه ترین اقدام خود تغییراتی را در ساختار مدیریت این وزارتخانه ایجاد کرد که با انتقاداتی مواجه شده و به نظر می رسد شیب این انتقادات تندتر هم خواهد شد. هر چند که برخی کارشناسان و مسوولان ورزش به جهت این که نمی خواهند زاوایه ای با وزارت داشته باشند و پست و جایگاهی را از دست بدهند، سکوت کرده اند اما برخی دلسوزان ورزش این تصمیمات را در جهت حرکت معکوس ورزش می دانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وزارت ورزش و جوانان در تصمیمی عجیب و بدون این که توضیحی در مورد آن اعلام کند، معاونت فرهنگی و توسعه ورزش همگانی» را منحل و فعالیت های آن را به معاونت قهرمانی و بانوان سپرد! اما یکی از مهمترین بندهایی که در حکم ابلاغی وزیر ورزش برای اسبقیان دیده میشد به انحلال معاون فرهنگی و توسعه ورزش همگانی وزارت ورزش برمی گشت که به طور غیرمستقیم این انحلال را تأیید و بخشی از این معاونت را به معاونت قهرمانی تفویض کرد.
پس از این اتفاق یکی از مدیران ورزشی که سابقه چند سال مدیریت در وزارت ورزش و جوانان را نیز دارد در یادداشتی برای گروه ورزشی خبرگزاری مهر به این تصمیم واکنش نشان داد و از آن انتقاد کرد. در این متن آمده است:
«پس از ماهها انتظار در اعمال تغییرات مدیریتی در وزارت ورزش و جوانان و انتصاب معاونان جدید در دوره مسوولیت کیومرث هاشمی به عنوان دومین وزیر ورزش در دولت سیزدهم، طی ابلاغ های جداگانه دو معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای و معاون امور جوانان وزارتخانه منصوب شدند.
اما صرفنظر از نوع انتخاب و چگونگی انتصاب های انجام شده که در جای خود قابل بررسی است، نکته حائز اهمیت در این انتصاب ها، بلاتکلیفی و به عبارتی حذف معاونت فرهنگی و ورزش همگانی وزارتخانه است که ظاهرا بی سروصدا در حال انجام است.
از یک طرف انتقال معاون قبلی فرهنگی و همگانی به امور جوانان بدون حتی یک خط توضیح که چرا ایشان از این معاونت جدا و به معاونت دیگر منتقل می شود؟ و از طرف دیگر بند ۱۳ ابلاغ صادره برای معاون جدید ورزش قهرمانی و حرفه ای که به انتقال مسوولیت بخش فرهنگی به معاونت توسعه قهرمانی و حرفه ای «تا تصویب ساختار جدید» تاکید شده است، علامت سوال های جدی را پیش روی جامعه ورزش قرار داده است. ضمن آن که شنیده ها حاکی از آن است که بخش ورزش همگانی نیز به حوزه معاونت بانوان وزارتخانه محول شده و یا در حال تحویل است.
آن چه که بیش از همه درباره این تصمیمات، سوال برانگیز است نبود یک توضیح کوتاه درباره ساختار جدید و زمان احتمالی تصویب آن و مهم تر از آن دلیل عجله و شتاب برای واگذاری مسوولیت حوزه فرهنگی و همگانی قبل از تصویب و ابلاغ ساختار جدید و علل و چرایی حذف و انحلال حوزه فرهنگی و همگانی به عنوان یکی از مهم ترین معاونت های وزارتخانه با توجه به اهداف و وظایف و مسوولیت های تصریح شده در قانون وزارت ورزش و جوانان و مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی است.
براساس آن چه که در اهداف هفت گانه ورزش در قانون وزارتخانه قید شده، دو هدف ۱ و ۶ کاملا مرتبط به حوزه این معاونت و سایر اهداف نیز در تعامل با این حوزه می باشند. در وظایف ۲۵ گانه ورزش نیز حداقل ۱۰ وظیفه بطور مستقیم و سایر وظایف نیز بطور غیرمستقیم در حیطه این معاونت بوده است. ضمن آن که پیگیری و اجرای مصوبه نظام نامه فرهنگی ورزش کشور و اولویت ها و اقدامات دهگانه آن براساس تصویب شورایعالی انقلاب فرهنگی برعهده این معاونت بوده است.
نکته دیگر با توجه ظرافت ها و پیچیدگی های خاص مسوولیت مهم فرهنگی و همگانی و ضرورت تعاملات این حوزه با نهادها و دستگاههای مرتبط دیگر، واگذاری وظایف این حوزه به معاونت های قهرمانی و بانوان بسیار جای تامل دارد و بدیهی است که به جهت شلوغی و ازدحام فعالیت های جاری بخش های قهرمانی و بانوان، موضوعات فرهنگی و همگانی قابل تجمیع با فعالیت های آنان نخواهد بود و به همین دلیل، این موضوعات مهم و زیربنایی سرنوشتی جز فراموشی و نابودی نخواهد داشت.
نکته سوم آن که طبق ماده ۷ قانون وزارتخانه، وزارت مکلف بوده است پس از لازم الاجراء شدن این قانون و در چهارچوب این قانون و قانون مدیریت خدمات کشوری، ساختار سازمانی و تشکیلات تفصیلی وزارت را تهیه کند و به تأیید سازمان اداری و استخدامی کشور برساند. نکته مغفول در تصمیم اتخاذ شده آن است که براساس کدام نظر و تصمیم کارشناسی و منطبق با کدام منطق و چهارچوب قانونی، وزارتخانه تصمیم به حذف و انحلال معاونت فرهنگی و ورزش همگانی گرفته است.
امیدواریم هرچه سریعتر توضیح مستدل درباره ساختار سازمانی مصوب وزارتخانه داده شود و برحسب قرائن مطرح شده در این نوشتار، دلایل متقنی نیز در رابطه با تصمیم حذف معاونت فرهنگی و ورزش همگانی که در حال وقوع است اعلام شود. در غیر اینصورت باید گفت که این تصمیم نسنجیده و غیرمنطقی بدون شک تبعات و پیامدهای زیانباری را برای وزارتخانه و ورزش کشور بدنبال خواهد داشت.»
کد خبر 6007648منبع: مهر
کلیدواژه: وزارت ورزش و جوانان کیومرث هاشمی ورزش همگانی جام ملت های 2023 آسیا قطر فوتبال تیم ملی فوتبال ایران تیم فوتبال پرسپولیس لیگ برتر فوتبال ایران جام ملت های آسیا 2023 قطر تیم فوتبال استقلال تهران تیم ملی فوتبال سوریه تیم ملی کشتی آزاد تکواندو لیگ برتر والیبال فدراسیون کشتی تمرین تیم ملی فوتبال ایران وزارت ورزش و جوانان فرهنگی و همگانی معاونت فرهنگی ورزش همگانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۲۷۳۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد شدید فاطمه هاشمی از وزارت بهداشت
به گزارش «تابناک» به نقل از خبرآنلاین، به همین بهانه و در راستای بیست و هشتمین سالگرد تأسیس بنیاد امور بیماریهای خاص و صعبالعلاج با فاطمه هاشمی رفسنجانی، رئیس این بنیاد، گفتگو کردیم و مسائل و مشکلاتی که بیماران خاص با آنها مواجه هستند را جویا شدیم.
او میگوید: «تعریف سرفصلِ «بیماریهای خاص»، به دوران دولتِ سازندگی برمیگردد؛ ما در سال ۱۳۷۵ سه گروه مبتلا به «تالاسمی، هموفیلی و دیالیزی» را به دولت پیشنهاد دادیم که بهعنوان بیماران خاص شناخته شوند. در نهایت، طرح پیشنهادی در هیئت دولت آقای هاشمی تصویب شد؛ که این بیماران هم رایگان بیمه شوند و هم خدمات درمانی را به طور رایگان دریافت کنند.»
*آمار مشخصی از تعداد بیماران خاص در کشور داریم؟
بله. اطلاعات بیماران خاص به دلیل اینکه تحت پوشش بیمهها هستند، در سامانههای مربوطه ثبت میشود. البته در آغاز فعالیت بنیاد، آمار دقیقی از بیماران وجود نداشت، ولی ما به مرور یک واحد آمار ایجاد کردیم تا بر اساس اطلاعات و شمار بیماران برنامهریزیهای لازم را انجام دهیم. تا چندین سال، خودِ بنیاد این وظیفه را به عهده داشت و با هماهنگی وزارت بهداشت و بیمهها کار را پیش میبرد. پس از اینکه تمام اقدامات، اعم از خدمات درمانی و پرداخت هزینهها، به سازمانهای بیمه محول شد، مقرر گشت که آمار بیماران هم در سیستم این سازمانها ثبت شود.
*آمار مبتلایان به هر یک از بیماریهای خاص به چه صورت است؟
تا کنون حدود ۱۹ هزار بیمار مبتلا به تالاسمی، حدود ۱۳ هزار بیمار هموفیلی و ۹۰ هزار بیمار اماس در سطح کشور داریم. در خصوص بیماری سرطان نیز، طبق گزارش وزارت بهداشت در سال گذشته، حدود ۱۲۰ هزار بیمار جدید ثبت و اضافه شده است. همچنین شمار بیماران دیالیزی نیز به حدود ۴۲ الی ۴۳ هزار نفر میرسد. البته از زمانی که پیوند کلیه بهطور جدی در کشور انجام گرفت، تا کنون بیش از ۵۰ هزار مورد پیوند زده شده؛ اما نمیدانیم چند نفر از این تعداد هنوز زنده هستند یا چه تعداد پیوند را پس زدهاند.
*چرا نمیدانید؟
ما در گذشته آمارهای مرگ و میر بیماران را از واحدهای مختلف میگرفتیم، اما از چندین سال قبل، بخشنامهای صادر شد با این مضمون که آمار مرگ و میر بیماران خاص دیگر منتشر نشود یا به دست ما نرسد؛ که به دنبال آن، وزارت بهداشت نیز دیگر این آمارها را در اختیار ما نگذاشت.
*علت این تصمیم چه بود؟
دلیل این تصمیم به طور واضح برای ما مشخص نیست؛ صرفاً طی پیگیریهایی که از مراکز درمانی استانها برای دریافت آمار مرگ و میر بیماران خاص داشتیم، اعلام کردند که اجازه این کار سلب شده است و دیگر آماری را به ما ندادند.
*بخشنامه مذکور در دوران کدام دولت صادر شد؟
این اتفاق در دو سال گذشته رخ داد.
*کدام بیماریها در ایران به طور رسمی ذیل بیماریهای خاص طبقهبندی میشوند؟ گفته میشود بیماریهایی نظیر «سرطان» و «اماس» در رَسته بیماریهای خاص طبقهبندی نمیشوند؛ این حرف صحت دارد؟
زمانی که سرفصلی تحت عنوان «بیماریهای خاص» مطرح شد، به دوران سازندگی برمیگردد؛ در سال ۱۳۷۵ سه گروه مبتلا به «تالاسمی، هموفیلی و دیالیزی» را به دولت پیشنهاد دادیم که بهعنوان بیماران خاص شناخته شوند. تعریف ما از بیمار خاص، بیماری است که مادامالعمر و به طور مستمر به درمان نیاز دارد. بر همین اساس، طرح پیشنهادی در هیئت دولت آقای هاشمی تصویب شد که این بیماران هم رایگان بیمه شوند و هم خدمات درمانی را به طور رایگان دریافت کنند. چندین سال بعد نیز در آغاز هر دوره ریاست جمهوری، از سوی بنیاد نامهای در خصوص به رسمیت شناختن بیماریهای سرطان و اماس ذیل سرفصل بیماریهای خاص به دولت ارسال میشد، اما هیچیک از دولتها حاضر به قبول این پیشنهاد نشدند.
*چرا با این درخواست موافقت نشد؟
در صورت پذیرش سرطان و اماس در دسته بیماریهای خاص، حتی فرانشیز دارویی (آن بخش از هزینه درمان که توسط خودِ بیمهشونده پرداخت میشود، فرانشیز نام دارد) نیز نباید از سوی بیمار پرداخت میشد و ملزم بود دارو به طور کاملاً رایگان در اختیار بیمار قرار بگیرد. اما تا کنون وزارت بهداشت و دولتها این درخواست را نپذیرفتهاند و بیماران اماس و سرطان، در پروسه درمان خود میبایست فرانشیزی را پرداخت کنند.
*با این تفاسیر یعنی هزینه دارو و درمان فقط برای سه گروه از بیماران خاص رایگان است؟
بله، بیماران هموفیلی، تالاسمی و دیالیزی روند درمان خود را به طور رایگان سپری میکنند. هرچند بیماران تالاسمی چند سالی است که با برخی مشکلات در این زمینه مواجه هستند؛ به طور مثال این بیماران اخیراً برای داروی «دسفرال» [که پیشتر به طور رایگان در اختیارشان قرار میگرفت]، موظفند هزینه پرداخت کنند؛ که این خلاف مصوبات است.
*موجودی بانک دارویی کشور تا چه حد پاسخگوی نیاز بیماران است؟ در این میان چقدر با کمبود دارویی روبهرو هستیم؟
در خصوص بیماران دیالیزی، خوشبختانه با مشکل کمبود دارو به صورت جدی مواجه نیستیم. اما در رابطه با بیماران مبتلا به سرطان، مشکل قدری جدیتر است؛ داروها مقطعی کمیاب میشوند و ممکن است تأمین آنها برای مدت طولانی میسّر نشود. همچنین برخی مواقع در تهیه دارو برای بیماران تالاسمی، هموفیلی و اماس نیز با این مشکلات مواجه هستیم.
در بخشی از گفتگو اشاره کردید هزینههای دارو و درمان برای مبتلایان به سرطان، تمام و کمال رایگان نیست؛ سطح قیمت این داروها چگونه است؟ آیا بیماران مبتلا به سرطان در تهیه دارو با مشکل مواجه نمیشوند؟
متأسفانه برخی داروهای بیماری سرطان، که تحت پوشش بیمه نیستند، برای یک دوره مصرف ماهانه قیمتی بالغ بر ۵۰ الی ۶۰ میلیون تومان دارند. مشکل اساسی برای بیماران شیمیدرمانی، علاوه بر پرداخت هزینه، این است که این گروه برای تأمین دارو ابتدا باید به داروخانه مراجعه کنند، سپس تأیید سازمانهای بیمهگر را اخذ کنند تا بتوانند از سایر خدمات بهرهمند شوند. در صورتی که در کشورهای توسعهیافته معمولاً داروهای شیمیدرمانی در داخل بیمارستانها وجود دارند و بیمار شخصاً به دنبال خرید دارو نمیرود؛ بلکه با مراجعه به بیمارستان، تزریق خود را انجام میدهد. داروهای تزریقیِ شیمیدرمانی قابل استفاده شخصی در منزل نیست که بیمار خودش آن را تهیه کند، بلکه بیمارستانها و مراکز درمانی مربوطه باید از این نظر تأمین باشند.
*با توجه به اینکه خاص بودن این بیماریها توجه و رسیدگیِ ویژهای را از سوی دولت و نهادهای ذیربط میطلبد، شما میزان حمایت و رسیدگی دولت را در این زمینه چطور ارزیابی میکنید؟ آیا در مقایسه با دُوَلِ قبل، پیشرفت بخصوصی حاصل شده؟
خیر، در مقایسه با دولتهای قبل پیشرفت بخصوصی حاصل نشده است. با اینکه بودجهای هم به این امر اختصاص داده شده، اما امروزه تعداد بیماران و بیماریها بیشتر شده؛ که همین موضوع تاحدودی ممکن است کیفیت رسیدگی را تحت تأثیر قرار دهد و این خارج از کنترل ما و دولت است.
پیشتر اشاره کردم؛ پیشنهادی که ما به دولتِ سازندگی دادیم و آنها پذیرفتند، این بود که تمام مراحل درمان بیماران خاص رایگان انجام شود. اما متأسفانه الآن ما شاهد این رَویه نیستیم. با توجه به اینکه هر دولتی هم ضمن روی کار آمدن، مدعی میشود که درمان بیماریهای خاص را رایگان خواهد کرد، اما در واقعیت این اتفاق نمیافتد.
*صرف نظر از مطالبات دارویی و درمانی، بیماران خاص دغدغه دیگری هم دارند؟
بله، فراوان. به طور مثال، «اشتغال» یکی از مهمترین دغدغههای این بیماران است. این افراد به دلیل ابتلا به یک بیماری خاص معمولاً از سوی کارفرمایان، بنا به دلایل گوناگون، برای استخدام در مشاغل تأیید نمیشوند. در مراتب بعدی، مانند تمام جامعه، مشکلات مسکن و معیشت نیز برای این گروه مطرح است و مطالبات آنها صرفاً در خدمات درمانی خلاصه نمیشود.